
اي منتظر، غمگين مباش قدري تحمل بيشتر، امام زمان(عج) خواهد آمد و حضورش تسلاى دل ياسهاى كبود خواهد بود.
همه در انتظار توايم، بيا كه عشاق زير سقف خيمه اسلام در ميان شقايق و
آلاله، با صفا و بي ريا، همچون آب در پي چشمه سار نوراني ولايت، حديث «عجل
علي ظهورك» را تلاوت ميكنند، بيا و با طلوعت جهان را در حيرت نور بيفشان،
بيا و سقف خيمه انتظار را بشكاف و دريچههاي ملكوتي ديدار را برايمان
بگشاي.
ما پيروان راه هزاران ساله انبيا هستيم و به عهد ازلي خويش با آفريدگار
متعال لبيك گفتهايم و براي تحقق آن عصر موعود، عصر عدالت و حاكميت احكام
خدا، قيام كردهايم تا راه تاريخ را به سوي نور بگشاييم و اگر چشم دل باشد،
خواهد ديد كه اين راه با بالهاي ملايك فرش شده است.
رايحه ظهور موعود، دل شيفتگان حق را بيتاب كرده و آنان را به صحنه
حضور كشانده است. اما مهدي جان! اين قرن قرني است كه حق در كره زمين به
حاكميت خواهد رسيد آينده در انتظار توست...
در ميان بيدار دلان سراسر كوه ارض هستند بسا دلدادگاني كه به خيل منتظران موعود پيوستهاند.
منتظران موعود اهل مبارزهاند و ميدانند خلوص عشق موحدين جز به ظهور
كامل نفرت از مشركان و منافقان ميسر نخواهد شد، اما از آن فراتر اهل ولايت و
اطاعتند و انتظار ميكشند تا فرمان چه در رسد.
مولاي من غيبتت مصيبت است و نبودنت فاجعه، روزي كه بي انتظار تو سپري
شود روز نيست ظلمات محض است، دست گرم نوازش است، روزي كه نباشد، زندگي
انجمادي بيش نيست.
پر و بال وجودم تنها در امتداد چشمهاي زيبايت باز ميشوند و اوج
ميگيرند، بي تو بودن غير ممكنترين تصور است، اي پيوند خورده با جاودانگي
اي تنها سيرابكننده همه تشنگيهايم، رضايت تو... مولا، سخت دلتنگم.
چرا ظهورت را بشارت نميدهي؟ تنها نور جمال تو ظلمات دلتنگي را
ميشكافد سخت محتاج ظهورت نشستهام تا از پشت كوههاي سر به فلك كشيده
فراق، بار ديگر نگاهم مهمان شود بر نظاره تو.
زجادههاي خطر بوي ياس ميآيد كسي از آنسوي مرز محال ميآيد
صداي كيست؟ خدايا درست ميشنوم؟ دوباره بوي صداي بلال ميآيد
مشام جنگل آتش گرفته ميسوزد كه بوي سوختن از يك نهال ميآيد
زبس فرشته به تشييع لاله آمد و رفت صداي مبهم برخورد بال ميآيد
مپرس از دل خود: لالهها چرا رفتند كه بوي كافران از اين سؤال ميآيد
بيا و راست بگو، چيست مذهبت اي عشق كه خون لاله به چشمت حلال ميآيد؟
به لحظه لحظه اين روزهاي سرخ قسم كه بوي سبزترين فصل سال ميآيد.